دیشب شب رخوبی بود.اکی و سینا اومدن خونمون.خیلی خوش گذشت.باهم کلی آواز خوندیم ...با گیتاری که سینا میزد و تیمپویی که آقای همسر با کیبودر.بگذر زمن ای آشنا...اگه یه روز بری سفر...گل گلدون من...و چند تا آهنگ بندری خیلی ناز که چند ماهی هست که از سینا یاد گرفتیم.
کلیم خندیدیم.سینا که صداش خیلی خوبه .آقاتی همسر هم همینطور و منو اکی که کلا برام جالب بود که ما اینقدرصدامون شبیه همه.وقتی رکورد صدا رو کوش میدادیم انگار منو اکی یکی بودیم.آقای همسر میگفت خیلی خوب میشه یه استودیوی خونگی راه بندازیمبه نظر منم خیلی خوب میشه.
قسمت ششم قهوه تلخ رو هم دیدیم و کلی خندیدیم اما آقای همسر خواب بود.واقعا خیلی بامزه هست سریالش.خدا میدونه کی مهران مدیری خودش میخواد بیاد.در کل دیروز روز خوبی بود.
امروز همسر گرامی دیش و دیشگردون رو وصل کرد بعد از سه ماه تقریبا و ما تونستیم دوباره برنامه های ماهواره رو ببینیم به همراه چند سایت متفاوت و زیاد.خیلی ذوقیدم.الانم محمد رضا و مهدی دارن با هم بازی میکنن.علی آقا محمد رضا رو آورد و الانم نشسته با همسر دارن با لبتاپ کار میکنن.هر چیه فکر کنم در مورد فارکسه.خدا رو شکر خوب داره پیش میره.
حداقل فکر میکردم امروز میتونیم ادامه فرار از زندان رو ببینیم ولی با این اوضاع و احوال بعید میدونم.چقدر انتظار امروز رو میکشیدم تا در کنار همسر ادامه ماجرا رو ببینیم چون تو هفته اینقدر مشغله داریم و باید شب زود بخوابیم به خاطر مهدی.
سلام گلم
مرسی که سر زدی
وبلاگ خوشمزه ای داری
موفق باشی