این عکسها در یکی از روزهای سرد زمستون گرفته شد....بعد از رسوندن مهدی به کلاس.پارسال بود.زمستون ۹۰.یادش به خیر.
دیروز با مامانم رفته بودم شلوارم مهدی رو عوض کنم،موقع برگشت رفتیم نونوایی سنگکی نون بخریم که این عکس نظرمو جلب کرد.خندم گرفت به مامانم گفتم مامان کنجد درسته یا کونجد؟ بعد به این نوشتهه اشاره کردم.خوشبختانه خلوت بود نونوایی و من تونستم این عکسه رو بگیرم.
به چی فکر کردی اینو نوشتی؟؟؟؟ نان کونجدییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟
این عکسو یه شب که رفته بودیم پارک گرفتم البته هوا خیلی خیلی سرد بود و مهدی کوچولو فقط تونست یه کمی بازی کنه اما در کل خوش گذشت جاتون خالی بود.
امروز یه صحنه عجیب دیدم که تا حالا ندیده بودم.هر وقت که میرفتم سراغ مهدی این گربه سفید دو رنگه رو میدیدم که کنار یه درخت نشسته و به کسیم کاری نداره.فکر کنم اهلی بود چون از کسی نمیترسید.یه گربه سیاه کوچولو هم چند روز بعدش دیدم البته شاید یه هفته بعدش.دلم برای چفتشون میسوخت.هر دوشون مظلوم بودند و بی آزار.ولی هیچ وقت با هم ندیدمشون حتی دیروز که برای جفتشون گوشت بردم اما اون سفیده نبود و اون سیاهه زیر چند تا بوته کوچیک خودشو پنهون کرده بود شایدم میخواست گرم شه.امروز وقتی مهدی ر. از کلاس آوردم خونه تو راه با تعجب دیدم که گربه سفید گندهه گربه سیاه کوچولو هه رو طوری به خودش چسبونده بود که انگار میخواست گرمش کنه.خیلی برام جالب بود.اشک تو چشام جمع شد و اگه کسی اونجا نبود میزدم زیر گریه .چون هوا سرد بود و اون دوتا طفلکی تو اون هوا سرپناهی نداشتن و اونجوری از سرما چسبیده بودن به هم.یه کارتن اون کنارا بود.رفتم خالیش کردم و گذاشتم کنارشون تا حداقل برن تو اون تا یه کمی گرم شن اما دیدم گربه بزرگه از کوچیکه جدا شد و کوچیکه فقط رفت تو کارتنه.انگار برای گربه بزرگه جا نبود .بعد هم گربه بزرگه رفت یه جا یه گوشه رو پیدا کرد و در حالیکه خودشو جمع میکرد خوابید.به خدا جیگرم کباب شد.مخصوصا برای گربه سفیده که گربه سیاهه رو گرم میکرد.شایدم بچش باشه ولی من تا حالا با هم ندیده بودشمون ..نمیدونم والا !اینم از گربه ها که خیلی از آدما فکر میکنن فقط و فقط از روی غریزه کار انجام میدن و زندگی میکنن.
الان پسر کوچولو نشسته رو مبل بغل آیفون و داره سخنرانی میکنه.دعوا کردن کار خوبی نیست ...کامیون خراب کردن کار خوبی نیست ولی غذا درست کردن کار خوبیه.آشپزی کردن کار خوبیه...اسباب بازی خریدن کار خوبیه.ظرف شستن کار خــــــــــیلی خوبیه.همه جا رو تمیز میکنه.باید به پدر مادرش محبت کنه.من همه چیز هواپیما بلدم درست کنم اما نوکش تیز نیست.
آدم نباید دهنشو کج کنه حرف بزنه ..دهن باید صاف باشه:)))
دیگه خسته شدم نمیتونم حرف بزنم....
ولی باز شروع کرد به بلبل زبونی...منم طاقت نیاوردم و رفتم یه عکس ازش گرفتم در حال صحبت کردن...
مربوط میشه به تاریخ پست قبلی 1387/11/20
عکس از خودم بعد از همون بارون ملس
ادامه مطلب ...