اینجا زمان مرده

!به احترامش چند لحظه سکـــــــوت

اینجا زمان مرده

!به احترامش چند لحظه سکـــــــوت

خدا دوباره تو رو به من داد

وقتی فکرشو میکنم که همسر عزیز دلم تو اون لحظه چقدر اظطراب و نگرانی کشیده جیگرم کباب میشه.الهی بمیرم برات عزیز دلم که بیشرفا اینقدر باعث نگرانی و تشویشت شدن.میگفت خیلی بد و بیراه میگفتن بهم و منتظر این بودند که من باهاشون در گیر شم ولی تو اون لحظه ها فقط به فکر شما هم بودم و به خاطر شما ها باهاشون درگیر نشدم.خیلی کارا میتونستم انجام بدم که نهایتا خودمم زخمی میشدم و یا میمردم ولی با خودم میگفتم بعد من شماها چی میشین.همش نگران شما ها بودم. 

به همین خاطر خیلی خودمو کنترل کردم تا باهاشون در گیر نشم. 

حالا همسر گرامی درگیر پی گیری اون ۴ نفر مجرمه .حال و روز خوبی نداره.همش میگه من باید یه بلایی سر اون عوضیا میآوردم.میدونم تا پیداشون نکنه ولشون نمیکنه. 

باید اعتراف کنم اونشب یکی از بد تین شبهای زندگیم بود.میخواستن به عشقم آسیب برسونن اون وحشیها.نمیدونی وقتی فهمیدم حالش خوبه و مشکل جانی براش پیش نیومده چقدر خوشحال شدم.اونشب خیلی بهش دلداری دادم و تاکید کردم که بهترین کار ممکن رو انجام داده و درستش این بوده که با اون آشغالا در گیر نشده بود. 

شب وقتی کنارش خوابیدم هنوز بغض داشتم و همش خودمو نگه میداشتم تا نفهمه دارم اشک میریزم.سرمو روی قلبش گذاشتم و برای اینکه هنوز میتپید و من هنوز میتونستم صدای تپش قلب  عشقم رو بشنوم هزار بار خدا رو شکر کردم. 

عزیز دلم نمیدونی از اینکه سالمی چقدر خوشحالم.بی تو دنیا برام جهنمه و بهترین خوبترین چیزها برام بدترینه.تو نباشی میخوام دنیا نباشه.تو نباشی زندگی برام معنایی نداره.همیشه پیش منو پسر کوچولوم باش ..ما به وجود مهربون تو نیازمندیم. 

  

              تو دنیای منی !!! اینو میدونی؟؟؟ 

                          دوست دارم عشق جاویدانم          

نظرات 8 + ارسال نظر
درنا 14 مرداد 1388 ساعت 21:21 http://jengiran.persianblog.ir

سلام خوبین؟ فکر نمی کردم این قدر تند تند به روز کنین خلاصه چند تا مطلب عقب بودم که همه رو خوندم. از بابت خریدهاتون خوشحالم ایشالله که همیشه به سلامتی و شادی استفاده شون کنین و مبارکتون باشه. از بابت کلمات بچه تون هم خیلی بامزه بود. بخصوص یقه شلوار.
و اینکه خدا رو شکر می کنم که شوهرتون سلامتن. خداوند همتون رو در پناه خودش حفظ کنه. شاد و سربلند باشین

ممنونم عزیزم.همچنین شما رو.

غزل خونه 14 مرداد 1388 ساعت 23:21 http://ghazalkhoone.persianblog.ir/

عشقتون پایدار و سرتون سلامت...

ممنونم.

امید 15 مرداد 1388 ساعت 00:31 http://omidmoniri.blogfa.com

سلام رسیدن شما بخیر دوست نداشتم بعد از یه غیبت چندوقته اینجوری بیای . ولی الحمدالله که به خیر گذشته . جویای احوال همسر گرام باش . پسر گلت را هم روی ماهشو ببوس . موفق و موئید باشی. شب خوش امید

ممنونم امید جان.

هلیا 15 مرداد 1388 ساعت 22:17 http://www.bargriz.blogsky.com

به نظر منم بهترین کارو انجام داده از جزئیات که خبر ندارم ولی درگیر شدن با آدم های بی سرو پا عاقبت خوبی نداره بعضی از مردا تو اون لحظه فقط به غرورشون فکر میکنن و مثلا می خوان کم نیارن در حالی که همسرتو بهترین کارو انجام داد.
همیشه شاد و سلامت و سر حال باشی الهام جون.

ممنونم هلیا جون.ولی بگم بد جوری تو روحیش اثر بد گذاشته همش میره و میاد میگه من باید یه بلایی سر این عوضیا میاوردم.ال میکردم ..بل میکردم.خلاصه اینکه خیلی ناراحته.

علی 15 مرداد 1388 ساعت 22:28 http://sahargaheomid.blogsky.com

خدا رو شکر که به خیر گذشت. باید از نیروی انتظامی عزیز که این همه امنیت برقرار کرده سپاسگزار بود....


راستی عید شما هم مبارک

موافقم.
عید شما هم مبارک.

طلوع آبی 16 مرداد 1388 ساعت 09:59 http://www.toloeaby.persianblog.ir/

ممنون از لطفت باید به حال این وضعیت جامعه که هیچگونه امنیتی نداره تاسف خورد .بازم الحمدالله که به خیر گذشته .همیشه برقرار و موفق باشید .

ممنونم دوست خوبم.

اسیه 17 مرداد 1388 ساعت 17:07 http://ساتورن

سلام خوبی ..همسر گرامی خوبه پسر کوچولو چطور ...ببخشید دیر به دیر می یام سرعت نت خیلی کمه به همه خیلی دیر به دیر سر می زنم ..از این به بعد زیاد می یام ...موفق باشی فلن

اکرم 18 مرداد 1388 ساعت 19:34 http://adambarfi1.blogsky.com

منم به محسن گفتم که بهترین کارو کرده هیچ چیز به اندازه یه ذره از سلامتی آدم نمیرزه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد