دیشب قبل از خواب در باره خیلی چیزها با همسر گرامی صحبت کردم. باز هم اون بغض لعنتی دست بردار نبود.همینجوری اشک تو چشام حلقه میزد و ول میشد رو گونه هام.حالا خوب بود شب بود و او نمیفهمید.در باره مردن و مرگ هم صحبت کردیم و کهکشانها...زندگی بعدیمون...دنیای ماورا و چیزهای مشابه به این.
بهش گفتم به نظر تو اگه خدا قضیه مرگ رو اینقدر سکرت نگه نمیداشت گناه نکردن راحتتر نبود؟حداقل اگه قضیه مرگ رو میدونستیم اینقدر سر در گم نمی موندیم.خیالمون راحت میشد که آتیش جهنمی هست واقعا و یا همش استعاره هست و یا بهشت...فرقی نمیکنه.حداقل میدونستیم موقع مرگ چه اتفاقی برامون میافته و هی توهم های دیگرانو راجع به مرگ باور نمیکردیم.حداقل تکلیف خودمونو نسبت به این یه قضیه میدونستیم.میفهمیدیم آیا واقعا نکیر و منکری هست یا نه ؟ًاینکه جنمون از کف پامون میزنه بیرون واقعیت داره یا بچه ترسونکه.
یه جوری یادمون میومد که قبلا وقتی مردیم چه اتفاقایی برامون افتاده بوده و یا کجاها رفته بودیم.البته اینها عقیده های شخصیه منه ها فقط .
درکیه که من از آفرینش دنیا و انسانها دارم و عقیده دارم که از عدل خدا به دوره که ما فقط یک بار دنیا بیاییم.چون فرصت کافی واسه انجام خیلی کارها واسمون نمیمونه.
گاهی با خودم فکر میکنم و میگم ...خدا مگه از همه چیز آگاهی نداره پس چرا ما رو خلق میکنه و امتحانمون میکنه.خوب او که داناست میدونه آخرش ما چی میشیم...پس چرا یه دفه تو بهشت یا جهنم نمی کندمون.البته واسه این سوالها چند تا جواب هستا ولی منو قانع نمیکنه!
میدونی؟من اعتقادی به بهشت و جهنم ادیان ندارم. به نظر من تجربه رفتن به بهشت یا جهنم تو همین دنیایی هست که توش زندگی میکنیم.
گاهی فراتر میرم و با خدای خودم میگم:
اصلا چرا ما رو دنیا آوردی که بخوای امتحانمون کنی.چرا سر من انسان با شیطان شرط بستی.من بخت برگشته چه گناهی کرده بودم که شیطان از تو اطاعت نکرد. یا آدمو حوا خطا کردند.
خدای مهربونم منو ببخش که این سوالاتو ازت میپرسم.من مدتهاست که در باره تو فکر میکنم. در باره پیرامونم که همشو تو بوجود آوردی.خدای مهربونم از من ناراحت نشو..آخه من هنوز خیلی چیزها رو نمیدونم.میخوام درک کنم. میخوام بدونم...میخوام پی ببرم که من کیم و چرا اینجام. با این کهکشونهای وسیع و این جهان بی انتها مگه میشه زندگی من تو یه کره خاکی اونم کوچکتر از یه اتم خلاصه شه. پس بقیش چی؟خدای خوبم بهم بگو.به هر زبونی که میتونی.من تو خوابهایی که میبینم دنبال جواب سوالهام میگردم.
تو طلوع خورشید... تو آبی بینهایت آسمون....تو قطره قطره های بارون ...تو ستارهای نقره فام که شبها آسمونی رو که تو خلق کردی تزیین میکنند تو نور مهتابی مهتاب و......هر چیزی که تو رو برام تداعی کنه دنبال جواب سوالهایی که به اندازه تمامی سالهای عمرم بوده میگردم.
خدایا دوستت دارم چون میدونم تو هم منو دوست داری و حتی اگه غیر از این باشه باز هم دوستت دارم چون میدونم غیر از این نیست.
سلام، خوبی؟ روزت مبارکت باشه! امیدوارم که خودت و خانواده گلت همیشه شاد و سلامت باشید و یه زندگی شیرین و آرام داشته باشید. ممنون که حالا که سر زدم میخوای بهم سر بزنی و خوشحالم کنی! منتظرتم، بای.
به روزم با آمار ارائه شده از سوی کارمندان رسمی وزارت کشور
حتما سر بزن پشیمون نمی شی
سلام انعکاس بانو
قهر نکردیم
اومدیم با شخصیت باشیم و بدون اجازه لینک نهیم
بعدش هم نمی دونم کدوم وبلاگتو لینک کنم ، این یکی آخه شخصی یه
بیا بهم بگو کدوم رو لینک کنم
درورد
سلام
اگرچه با پست جدیدی درخیزران به روزم
ولی این روزهابیشترذر دقیقه ی نود مینویسم
آدرسش این است:
http://min90.blogsky.com/
اگرمیخواهی ازاخباردقیقه به دقیقه ی وطن آگاه شوی
با آدرس دقیقه نودکه براین نوشته ام به دیارم بیا
دوستت دارم
بااحترام
" انسان آن چیزی خواهد شد که خود باور دارد "
با پست جدید منتظرتونم !!
خوش به حالت.........
کاش منم هم زبون و هم دردی عین تو داشتم........
تا می تونی به همسر وفرزندت عشق بورز................
تو خیلی ماهی....
بوس
تو لطف داری. ممنونم.