اینجا زمان مرده

!به احترامش چند لحظه سکـــــــوت

اینجا زمان مرده

!به احترامش چند لحظه سکـــــــوت

...

نمی دونم چم شده؟ همش دلم می خواد بخوابم .روز یک شنبه باز بابا و مامان و محمود اومدن خونمون.آبگرم کن دیواری رو بردن بالا تر .سماورم رو هم درست کرد محمود.جای یخچال رو هم تغییر دادیم.البته همه کار ها رو محمود و بابا انجام دادند.اولش که اومدن خیلی حالم بد بود. کسل و کلافه بودم.مثل الان ولی بعد بهتر شدم. 

همسر جان هم شب اومدن خونه.خلاصه روز یک شنبه یعنی دیروز قبل از رفتن زد تو ذقمو گفت لوستره سنگینه و جدیدتر میگرفتی و از این جور حرفا.منم که حال و حوصله نداشتم زیاد باهاش بحث نکردم.گفتم اگه نخواستی مامان اینا میخوانش. 

امروز با صدای زنگ در خونه از جا پریدم.ساعت ۱۰ بود.هنوز آشپز خونه کار داره.جواب زنگ در رو ندادم . حال آدمیزاد رو ندارم.خـــــــــــــــــیلی کسلم. همش دلم میخواد بخوابم....    

 

 

                        

نظرات 1 + ارسال نظر
reza 23 اسفند 1387 ساعت 13:32 http://bohlol.blogsky.com

خودت چی زنده ای یا مرده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد