اینجا زمان مرده

!به احترامش چند لحظه سکـــــــوت

اینجا زمان مرده

!به احترامش چند لحظه سکـــــــوت

نمیخوام آدم بده باشم

 لا اله الاالله...لا اله الا الله....به حق شرف لا اله الا الله...لا اله الا الله.......  

چشامو باز کرد صدا اونقدر زیاد بود که نتونستم بی تفاوت باشم.چی شده بود ؟ انگار یه آدم دیگه به جمع بیدار شده ها رفته بود.دلم گرفت. یه جوری شدم.اشک تو چشمام جمع شده بود.پاشدم و دقت بیشتری کردم بلندی صداها و هم همه مردم نشان میداد که شخص متوفی آدم سر شناسی بوده ولی دیگه چه فایده ای داشت.صدای گریه و شیون خانواده داغدار باعث شد برم و پنجره رو یه کم باز کنم ببینم کی مرده و یا کیان که اینقدر دارن بی تابی میکنن.البته طبیعی بود.عزیزی از دست رفته بود .منم سعی کردم دیده نشم.آمبولانس بهشت زهرا بود که جلوی خونمون پارک شده بود و جماعتی زیاد دورشو گرفته گرفته بودند .صدای همون آقایی که لا اله ....میگفت باز بلند شد و دوباره تکرار کرد  لا اله الا....و بعد جنازه که روش رو با پتو پوشونده بودند رو رو زمین گذاشتند و محیط کمی ساکت شد ولی صدای گریه و ضجه هنوز شنیده میشد...... 

 هر کسی که  این مرحوم رو میشناسه حلالش کنه.... 

همه با صدای بلند گفتند حلال و من مو بر تنم راست شد.خدایا چه دنیای بدی داریم.پنجره رو بسته بودم.چو دلم نمیخواست  کسی منو در حال فضولی ببینه.از این حالت بدم میومد.ولی دلم ریخت و اشکو سرازیر شد.براش فاتحه ای خوندم و از خدای مهربون خواستم که اگه یه روزی منم بیدار شدم از این خواب طولانی(مردم) کسی ازم ناراحت نباشه و بدی نکرده باشم به کسی.  با خودم میگفتم این همه تالاش کنی.حرص بخوری.غیبت کنی. واسه رسیدن به مال دنیا هزار جور خلاف بری و بعد خیلی راحت همه  شو ول کنی بری جایی که نمیدونی چه خبره.... 

وای خدای من.البته من اعتقادی به شب اول قبر و دوزخ و مار هفت سر رو پل صراط ندارم.ولی به کارما (اینکه عکس العمل هر کاری رو میبینی)اعتقاد دارم و میدونم همه کارها چه خوب و چه بد تاثیر مستقیمی تو زندگی مون داره.حالا چه این دنیا چه تو زندگی بعدیمون نمی تونیم از دست کارهای بدی که کردیم فرار کنیم... 

اشکهامو پاک کردمو رفتم به صورتم یه آب زدم......خدایا من نمی خوام آدم بده باشم..... 

حال دوش گرفتن نداشتم.پسر کوچولوم هنوز تو خواب ناز بود.رفتم پای کامپیوتر تا پست امروز رو بذارم.ویه سری تغییرات ایجاد کردم  تو موضوع بندیهام که یه دفعه برق رفت.... 

هنوزم خوابم می اومد.نه کار خاصی داشتم و نه اشتها به صبحونه.واسه همینم رفتم دوباره تو رخت خواب و دراز کشیدم.به خواهر همسر گرامیم اس ام اس دادم که برای پسر کوچولو شیر بگیره و بعد دیگه چیزی نفهمیدم. 

خواب منو تو آغوش خودش گرفته بود و من تسلیمش شده بودم..... راستی شما از مردن چه تصوری دارین؟

نظرات 12 + ارسال نظر
علی 20 بهمن 1387 ساعت 18:18 http://tiz.blogsky.com

سلام
وبلاگ قشنگی داری...
پیش منم بیا.

گروه اکسیر 21 بهمن 1387 ساعت 03:28 http://www.ex1r.com

با سلام.

وبلاگ جالب و پرمحتواییی دارید . تبریک میگم . خوشحال میشیم از وبسایت ما هم دیدن کنید.

ما در وبسایت خود با برنامه های نظیر اسپمر رایگان رومها ، اموزش تخصصی هک ایدی و سایت ، سورسهای کمیاب و درخواستی شما ، مقالات جالب و ... منتظر شما هستیم.

موفق باشید.

طهورا 21 بهمن 1387 ساعت 12:04 http://www.blogsky.com

وب خیلی قشنگی داری. امیدوارم همیشه سرزنده و شاداب باشی.

دریچه 21 بهمن 1387 ساعت 13:42 http://panjareh.blogsky.com/

سلام
خدابیامورزه همین اتفاقات که انسان رو هوشیار نسبت به اعمال و رفتارمیکنه .
زن بیا برو غذا ببز شوهرت میاد خسته و گرسنه غذا آماده نیست وبلاگ مگه شده زندگی....



شوخی کردم ناراحت نشو بیش مام بیا خوشحال میشیم

دریچه 22 بهمن 1387 ساعت 02:43 http://panjareh.blogsky.com/

سلام
به قول قدیمیها هر دیدی بازدیدی داره !!!!!!!
یه خورده تحویل بگیر بعد گله میکنی چرا بیش ما نمیایی.
بای بای

داش آکل 22 بهمن 1387 ساعت 14:44 http://dashakol.blogsky.com/

شما همون الهه نیستین آیا؟
یعنی به عبارت ساده تر هر سه ی شما یکنفر نیستید آیا؟
خوشحال شدم یه بیننده جدید برای وبلاگم پیدا شد...شما اگه خواستی منو لینک کن ولی من افراد رو کشکی لینک نمیکنم گلچین میکنم امیدوارم بتونم لینکتون کنم.
رخصت

الهام 22 بهمن 1387 ساعت 19:37 http://sofalin.blogsky.com

زیاد ازش نمی ترسم!

خیزران 23 بهمن 1387 ساعت 01:31 http://kheyzaran.blogsky.com


سلام
وبلاگ ازاوراق زرین کتابها وچند وبلاگ دیگر من دیدن کرده ایدهمه صفحات فرعی وبلاگ اصلی من خیزران است که آدرسش را براین نوشته ام اگر میل داری به خیزران بیا واگرمایلی بنویس تا به هم لینک بدهیم

وبلاگهای من
نیلوفر آبی
خیزران
فیروزه
مینیمالنویسی
پشوتن
ماهتاب(عکس)
خورشید(عکس)
دقیقه نود
لینک همه درخیزران هست وهر ژنجشنبه نو میشوند
بااحترام

عماد 23 بهمن 1387 ساعت 06:13

سلام. چه جوری آهنگ گذاشتی؟ ): منم میخوام بذارم )):

کافیه یری تو نایت اسکین و از کد موسیقی های نایت استفاده کنی و در آخر ویرایش قالبهات پست ،ودر اخر روی ثبا کیلیک کنی .
به همین سادگی ...به همین خوشمزگی....

سعید 23 بهمن 1387 ساعت 07:57 http://snooker.blogsky.com

سلام. موسیقی زیبایی انتخاب کردی. اگه دوست داشتی من یه عالم موسیقی از این دست دارم بهت میدم.

ممنونم .خوشحال میشم.

سعید 23 بهمن 1387 ساعت 13:51 http://snooker.blogsky.com

سلام. این هم آهنگ خدمت شما. ۲۰ تا از نوکتورن های شوپن هست بصورت MIDI که حجم خیلی کمی داره.
ممنون از اینکه به وبلاگ من اومدید. ولی فونت مطلبتون قابل خوندن نبود و با بدبختی دیدم. (Unicode) به هر حال ممنون.

لینک وبلاگ شما رو هم اضافه کردم. فقط حیف که زیاد تو دید نیست.

این هم لینک آهنگ

http://rapidshare.com/files/196717447/Noktorn.rar.html

باران 16 اسفند 1389 ساعت 10:58

لزومی نداره به حوادث پس از مردن اعتقادی داشته باشی یانه . چون چه بخواهی چه نخواهی باید این حواث رو تجربه کنی !

وقتی میمیری دوحالت داره : یا همه چی تموم میشه صفحه زندگی برفک میشه ! یا دوباره یک جریان دیگه شروع میشه ! کدوم یکی رو دوست داری ؟

دوست دارم یه زندگی ایده آل و رویایی رو تجربه کنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد