اینجا زمان مرده

!به احترامش چند لحظه سکـــــــوت

اینجا زمان مرده

!به احترامش چند لحظه سکـــــــوت

...

دیشب تا دیر وقت پای pcمشغول دانلود بازی واسه پسر کوچولوم بودم.همسر گرامی هم مشغول تماشای فیلم مورد علاقش...بعد هم نفهمیدم کی خوابید.  

صبح که نه ظهر حدود 3 بیدار شدم. باورم نمیشد اینقد خوابیده باشم. اه بازم روزم رو از دست دادم.البته همه مون خوابیده بودیم.باید این خواب لعنتی رو تنظیم کنم.و گر نه می پوسم.بعد ناهار همسر گرامی رفتند بیرون برای رسیدگی به کارهاشون.منم که طبق معمول پای این کامپیوتر لعنتی. مثل این آدمای معتاد. 

کاش میشد یه چند روزی بسوزه یا خراب بشه یا همسر گرامی ببردش محل کارش ....خونه نباشه که من به خودمو زندگیم برسم.واقعا آدم وقتی پاش میشینه انگاز زمان متوقف میشه.تا به خودت میای میبینی سه چاهار ساعت گذشته. 

پسر کوچولوم هم  الان داره با شیرین زبونیاش دلمو ضعف می بره.با هیجان اومده میگه باید بریم لباس بپوشیم تا خورشید نره بریم پیشش پرواز کنیم. مدتیه که رفته تو فاز فضا و ستاره ها ...بچم میخواد ستاره شناس بشه.مثل مامانش

نظرات 1 + ارسال نظر
آیسان 18 بهمن 1387 ساعت 21:25 http://golbaghali.blogsky.com

سلام عزیزم٬چه پسر بامزه ای داری نازییییییییی٬خوب خودت باید ارده داشته باشی نری سمتش(میدونم سخته ولی انجام شدنیه)٬من باید تو خونه ی شما باشم تا صبحا زود از خواب بیدارت کنم٬پیش منم بیا عزیزم منتظرتم دیر نکنیا نظرم فراموش نشه خدانگهدارت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد