اینجا زمان مرده

!به احترامش چند لحظه سکـــــــوت

اینجا زمان مرده

!به احترامش چند لحظه سکـــــــوت

تا به کی؟

حالو روزم خوب نیست..انگار تصادف کردم.تمام بدنم در میکنه.از سر تا پام. 

تا به کی تاوان زنانگی را پس باید داد؟! 

تا اطلاع ثانوی تعطیل!

نظرات 16 + ارسال نظر
مهتاب 9 خرداد 1391 ساعت 10:18 http://mah77.blogsky.com/

عزیز دلم خیلی نگرانت شدم با اون کامنتی که برام گذاشتی. کاش بیای یاهو بگی چی شده؟

مهتاب 9 خرداد 1391 ساعت 15:33

الهام باهات قهرم... مگه نگفتم ضعیف نباش... الهام خانوم چی شد پس... به خاطر من نه چون نمیدونم تو اصن دوسم داری یا نه به خاطر بچه ات بلند شو سر پا... میدونی چقد به یه مادر سرحال و شاداب نیاز داره... میدونی مادر یعنی چی؟ میدونی چقد نگرانتم... نمیدونی نمیفهمی چقد برای من عزیزی نمیفهمی چقد برام مهمه سلاتمت و شاد باشی نه هیچی نمیدونی چون جای من نیستی قلبت مث من نیست
بیا بنویس سبک بشی اینجا که ما فقط چن تا دوستیم قرار نیست جز ما کسی بخونه که... به جای اینکه بنویسی زدی تعطیل؟ این بود قولی که به من دادی؟ ازت دلخورم الهام...چون به فکر خودتو سلامتیت نیستی فکر نکن اینهمه ور زدم باهات آشتیم

الهام صبح برات یه عالمه نوشتم نرسیده؟
باهات قهرم که حرفمو گوش ندادی... گفتم خوب باش... قوی باش... به خاطر من نه ... چون نمیدونم همینقدر که من دوستت دارم دوسم داری یا نه ...به خاطر بچه ات محکم باش... میدونی چقدر به یه مادر شاد و سر حال نیاز داره؟ میدونی چقدر برام عزیزی؟ میدونی چقدر دوستت دارم میدونی چقدر نگرانتم...نمیدونی...
الهام بنویس موضوعی که باعث شده اعصابت بهم بریزه سبک میشی... اینجا دوستات هستن غریبه کسی نیست که... این بود قولی که به من دادی؟ تعطیل است چیه دیگه... زود باش الهام جونم به خودت بیا ...پاشو غمو دور بریز...پاشو دخترم
هنوزم باهات آشتی نیستما

シ وシ فرنگی 10 خرداد 1391 ساعت 01:50 http://lahzeham.blogsky.com

تا وقت مرگ باید زن بودنمون و جشن بگیریم
از طرفی گریه کردن هم آبیه روی آتش..گریه از سر بی کسی و تنهایی یه زن همیشه تنها...

الهام خیلی نامردی

باران 10 خرداد 1391 ساعت 14:39

تا زمانی که فهمی از مردانگی وجود ندارد

S 10 خرداد 1391 ساعت 19:37 http://guilty.blogsky.com

برگرد بیا...

مهتاب 10 خرداد 1391 ساعت 21:19

عزیزم نگرانتم......

الهام جونم عزیزدلم خوبی جیگر
اقلن بیا بگو چطوری...خون به جیگر شدم من
نگرانتم عزیزم
فدات بشم من بیا

الهام جونم دلم برات انقد تنگ شده که امروز اصن نفس ندارم
کاش یه کوچولو بیای پیشم...کجایی خب عزیزم...خدا کنه خوب باشی فقط

عزیزم من با گوشی موبایل میتونم بیام تو وبلاگت اما نمیتونم کامنت بذارم-معذرت میخوام-مهتاب جون منو شرمنده میکنی-اگه ایمیل داری بذار برام-میخونمت قربونت برم-

سوگیل 12 خرداد 1391 ساعت 13:04 http://23murch.persianblog.ir

چی شده؛الهام جون اینا از چی میگن من نمیفهمم!
پاشو بیا بنویس سبک میشی؛

سوگیل عزیزم از مهتاب بپرسی میگه بهت-اما میام و میخونمت-فقط نمیتونم کامنت بذارم-شرمنده-بوس-

[ بدون نام ] 12 خرداد 1391 ساعت 15:21

من دخترم ُ اما در مقابل این همه احساسات شما باید بگم که خیلی هم دختر نیستم
چون خودم وبلاگ دارم معنی دیدن نظرات تازه را میدانم
همیشه یک ژیش فرض ابلهانه درابره ازدواج دارم که زود از طرف حوصله ام سر میره
میتونی بگی درسته یا نه ؟

سلام الهام نازم
عزیزم برگرد دیگه من اعصابم خرده...
چی بگم آخه به تو...
از صب نبودم رفته بودم دکتر ظهر اومدم...
الهامی خیلی دلم برات تنگ شده...
ایمیلمو گذاشتم عزیزم
میبوسمت

مهدی 29 خرداد 1391 ساعت 10:08 http://spantman.blogsky.com

تا وقتی که می تونی
متاسفم من خواستم راحت بشم نشد
کاش تو بتونی

سودا 20 تیر 1391 ساعت 16:25 http://sevda60.blogfa.com

سلام. من اولین باره که وبتونو میخونم کامل نخوندم ولی به نظر نمیاد مشکل خاصی باشه یا اینکه از مشکلاتتون جایی نوشتید که من نخوندم. اما نفهمیدم چرا ناراحتید؟ چرا غمگینی؟ منم مثل خودتم با اینکه زندگیم فکر میکنم خوبه اما همیشه ناراحتم. احساس میکنم همه چیز عادی شده. اما خوب زندگیه دیگه یکنواخت میشه. درست فکر میکنم یا شما مشکل خاصی داری؟ به نظر من که شوهرت خوبه مثل شوهر منه. اما من همیشه بیشتر و بهتر میخوام. وبمو بخون میفهمی.

یه سری چیزا رو نمیشه نوشت عزیزم-

درنا 6 مهر 1391 ساعت 20:20 http://jengiran.persianblog.ir

سلام خوبین؟
تولد سلطان غریب بر شما مبارک
[گل]یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد